۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶۹

جانا، بجز از تو کس نداریم
وز لطف تو بس امیدواریم

ما بوی تو از ازل شنیدیم
تا روز ابد در انتظاریم

گویند بما: شما چه قومید؟
قومی که ازو بسر نداریم

با عقل معاد آشناییم
وز عقل معاش برکناریم

در آرزوی وصال مستیم
در شیوه عشق بی قراریم

گفتم که: خمارم ازمیت، گفت :
از بهر خمار تو خم آریم

قاسم، بکجا رویم ازین در؟
به زان نبود که جان سپاریم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.