۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷۰

عمریست که سودای سر زلف تو داریم
دیریست که از نرگس مستت بخماریم

ما آب روانیم و تو دریای حیاتی
جویای توایم، از همه رو رو بتو داریم

چون رو بتو داریم، ز ما روی مگردان
ما بنده روی تو، بگو: رو بکه آریم؟

اعداد شمردیم بسی، جمله یکی بود
چون جمله یکی باشد، ما در چه شماریم؟

بیماری از اندازه برون شد، قدمی نه
تا جان گرانمایه بجانان بسپاریم

گفتم: بکرمهای تو بازآر دلم را
خوش گفت: اگر باز نیاریم نه یاریم

برخاست ز فکر دو جهان خاطر قاسم
واعظ، بنشین، ما سر افسانه نداریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.