هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زندگی آزاد و بی‌قید رندان و عاشقان می‌پردازد. شاعر از باده‌نوشی، عشق، و دوری از تزویر و عقل خشک سخن می‌گوید. او بر اهمیت همراهی با دل و عشق تأکید دارد و از رنج‌های راه عشق و بی‌پایانی آن یاد می‌کند. در نهایت، حالت رندان خرابات را به تصویر می‌کشد که در میان مستان گویا اما خموشاند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهایی مانند شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند بی‌قیدی و انتقاد از عقل خشک نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۷۴

ماییم که چون باده گل رنگ بجوشیم
گه باده بنوشیم و گهی باده فروشیم

در صحبت عقل این دل بیچاره ملولست
بنشین نفسی، تا قدحی باده بنوشیم

چون خرقه ما آلت عقل آمد و تزویر
آلودگی خرقه بزنار بپوشیم

از حلقه ما دور مشو، ای دل و دینم
ما حلقه بگوشان ترا حلقه بگوشیم

با عشق روانیم و دوانیم درین راه
از روز ازل تا به ابد دوش بدوشیم

گویند که: این راه ندارد سر و پایان
هرچند که ما بی سر و پاییم بکوشیم

قاسم، بنگر حالت رندان خرابات
در مجلس مستان همه گویای خموشیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.