۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷۵

با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم
با چشم تو ز خانه خمار فارغیم

جامی بیار، ساقی و گردان کن از کرم
کز جور دور گنبد دوار فارغیم

ما را همین بسست که اندر طریق عشق
بر یار عاشقیم و ز اغیار فارغیم

ای جان من، اسیر مشو در طریق غم
رقصی بکن که از غم و غمخوار فارغیم

ما درد دوست را بدو عالم خریده ایم
زانکار هر دو عالم و اقرار فارغیم

در حق ما اگرچه بدی گوید آن رقیب
اقرار می کنیم و ز انکار فارغیم

با قاسمی بهودج اسرار می رویم
در عشق او ز درس و ز تکرار فارغیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.