هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا بیانگر رهایی از دغدغه‌های دنیوی و تمرکز بر عشق به معشوق (چه زمینی و چه الهی) است. شاعر با بیانی شورانگیز از دوری از غم، جور دنیا و اغیار سخن می‌گوید و عشق را تنها راه نجات می‌داند. استفاده از نمادهایی مانند "جام"، "ساقی" و "رقص" حالتی صوفیانه به شعر بخشیده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه نیاز به درک بالاتری دارد. همچنین استفاده از استعاره‌هایی مانند "جام" و "ساقی" ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح داشته باشد.

شمارهٔ ۴۷۵

با روی تو ز سبزه و گلزار فارغیم
با چشم تو ز خانه خمار فارغیم

جامی بیار، ساقی و گردان کن از کرم
کز جور دور گنبد دوار فارغیم

ما را همین بسست که اندر طریق عشق
بر یار عاشقیم و ز اغیار فارغیم

ای جان من، اسیر مشو در طریق غم
رقصی بکن که از غم و غمخوار فارغیم

ما درد دوست را بدو عالم خریده ایم
زانکار هر دو عالم و اقرار فارغیم

در حق ما اگرچه بدی گوید آن رقیب
اقرار می کنیم و ز انکار فارغیم

با قاسمی بهودج اسرار می رویم
در عشق او ز درس و ز تکرار فارغیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.