هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به ستایش معشوق و بیان حالات عاشق و معشوق میپردازد. شاعر از نورانیت و لطافت معشوق سخن میگوید، اما از بیوفایی او نیز شکایت دارد. او خود را اسیر و غلام معشوق میداند و عشق را عامل کمال انسان میشمارد. در پایان، شاعر به ضرورت کنار گذاشتن جهل برای رسیدن به کمال عرفان اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و اصطلاحات خاص ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۹۱
بفضل و رحمت و توفیق ذوالمن
مرا هر ذره خورشیدیست روشن
بغایت روشن و خوب و لطیفی
ولیکن بی وفایی، گفت: «سن سن »
من از بوی تو و خوی رقیبان
گهی در گلشنم، گاهی بگلخن
اسیر تست، اگر عقلست، اگر دین
غلام تست، اگر جانست، اگر تن
چه گویم شرح اوصاف کمالت؟
تویی هادی جان و مهدی تن
مقرر کرده این عشق دل افروز
برای هر یکی کاری معین
کمال زاهدان زهدست و تقوی
کمال عاشقان عشق مبرهن
اگر خواهی کمال ذوق عرفان
نهال جهل را از بیخ برکن
اگر قاسم حجاب از راه برداشت
تجلی آیدش از بام و برزن
مرا هر ذره خورشیدیست روشن
بغایت روشن و خوب و لطیفی
ولیکن بی وفایی، گفت: «سن سن »
من از بوی تو و خوی رقیبان
گهی در گلشنم، گاهی بگلخن
اسیر تست، اگر عقلست، اگر دین
غلام تست، اگر جانست، اگر تن
چه گویم شرح اوصاف کمالت؟
تویی هادی جان و مهدی تن
مقرر کرده این عشق دل افروز
برای هر یکی کاری معین
کمال زاهدان زهدست و تقوی
کمال عاشقان عشق مبرهن
اگر خواهی کمال ذوق عرفان
نهال جهل را از بیخ برکن
اگر قاسم حجاب از راه برداشت
تجلی آیدش از بام و برزن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.