هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلبستگی به معشوق (شاه خوبان) میگوید و از رنجهای عاشقی و غربت سخن میراند. او معشوق را با توصیفهای زیبا مانند ماه منور و سرو خرامان میستاید و از ناتوانی در بیان کامل احساساتش مینالد. در پایان، اشارهای به فنا شدن در عشق دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار میباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۱۲
چندان که گفتم: خاطر مرنجان
رنجید و رنجانید آن شاه خوبان
با آه سردم، با روی زردم
سر در بیابان، مانند باران
آشفته حالم، بی پر و بالم
پیوسته نالم، مسکین غریبان!
چندان که گویم، نامش چه گویم؟
ماه منور، شمع شبستان
مانند رویت وردی ندیدم
مانند قدت سروی خرامان
همراه زاهد چون نیست ممکن
بخش قلندر راه بیابان
هرکس بوصفی این راه رفتند
قاسم فنا شد در عشق جانان
رنجید و رنجانید آن شاه خوبان
با آه سردم، با روی زردم
سر در بیابان، مانند باران
آشفته حالم، بی پر و بالم
پیوسته نالم، مسکین غریبان!
چندان که گویم، نامش چه گویم؟
ماه منور، شمع شبستان
مانند رویت وردی ندیدم
مانند قدت سروی خرامان
همراه زاهد چون نیست ممکن
بخش قلندر راه بیابان
هرکس بوصفی این راه رفتند
قاسم فنا شد در عشق جانان
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.