هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از سرگشتگی و حیرانی خود در کوی مهرورزان سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عشق بر خود و دیگران می‌نویسد و به درد و رنج عاشقان اشاره می‌کند. همچنین، شاعر به مقایسه‌ای بین مذهب حقیقت و پرستش خاک می‌پردازد و از عشق به عنوان نیرویی ویرانگر و پرآشوب یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'اژدهاوش' و 'بحریست پر ز توفان' ممکن است برای کودکان نامفهوم یا ترسناک باشد.

شمارهٔ ۵۱۹

سرگشته ایم و حیران در کوی مهرورزان
زان زلفهای میگون، زان چشمهای فتان

زان شیوه و ملاحت، زان حسن و زان صباحت
واله شدیم، واله، حیران شدیم، حیران

هر کس بروی و راهی، رفتند پیش شاهی
عاشق بکل فنا شد، در عشق روی جانان

سر رشته مان شد از دست، حیران شدیم و سرمست
باشد بدست آید، سررشته مان بدستان

در مذهب حقیقت صد بار بهتر ارزد
این خاک می پرستان از خون خودپرستان

آن خواجه معظم، خوشحال و شاد و خرم
لیکن خبر ندارد از حال درد نوشان

از عشق چون نترسم؟ کین عشق اژدها وش
قعریست پر ز آتش، بحریست پر ز توفان

از ناله همچو نالم ریزید پر و بالم
در حالت محالم، مسکین دل غریبان!

هرکس بعشق یاری آشفته است باری
آشفته است قاسم زان طره پریشان
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.