هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از «قاسمی» به مفاهیمی مانند «کان» و «شان» اشاره دارد که نمادهایی از حقایق پنهان و آشکار هستی هستند. شاعر بیان می‌کند که درک این اسرار نیازمند گذر از حجاب‌های ظاهری و رسیدن به بصیرت درونی است. او همچنین تأکید می‌کند که بدون رهایی از تعلقات دنیوی، نمی‌توان به حیات جاودان و اسرار نهان پی برد و کسی که از این معارف بی‌بهره باشد، از صفای صوفیان دور خواهد ماند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تحلیل، نیازمند سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی است. نوجوانان و بزرگسالان با پیشینه‌ی ادبی یا علاقه‌مند به مباحث معنوی بهتر می‌توانند با این متن ارتباط برقرار کنند.

شمارهٔ ۵۲۲

«کن فکان » جان را خبر گوید ز «کان »
قطرها دارد خبر از بحر جان

«کان » حدیث مجمل سربسته است
ظاهر و پیداست نشأتهای «شان »

بازگشت کان بشان امر خفیست
بازگشت شان بکان امر عیان

قصه کان در نیاید در حدیث
قصه شان از زمین تا آسمان

گر شوی آگه ز سر ذره ای
ذره را بینی جهان اندر جهان

تا حجاب خود نسوزی آشکار
کی توانی دید اسرار نهان؟

دل که نگذشت از حیات مستعار
بی خبر ماند از حیات جاودان

هر کرا بویی ازین اسرار نیست
دور ماندست از صفای صوفیان

قاسمی، غایب مشو در هیچ حال
از حضور حضرت صاحبدلان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.