هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ است که در آن شاعر از ساقی و ناصح سخن می‌گوید. او از مستی و عشق الهی می‌سراید و از ملامت‌های ناصح بی‌اعتنایی می‌کند. شاعر به دنبال وصل به معشوق است و دنیا را در برابر عشق او بی‌ارزش می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عرفانی و پیچیده‌ای است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اشارات عرفانی ممکن است نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه داشته باشد.

شمارهٔ ۵۶۲

ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را بازجو
بحرست جام جان ما،ما را ز طرف جو مجو

ناصح قیامت می کند در وعظ و ما حیرت زده
بس فارغیم از قول او، گو: هر چه می خواهی بگو

ای ناصح، آخر تا بکی ما را ملامت می کنی؟
کس را بعالم غیر ما سنگی نیامد بر سبو

دارد دلم دریوزه ای، بر خاک کویش بوسه ای
کز خاک کوی او شود روی مرا صد آبرو

گفتم:«سیورم من سنی » گفتا :نه سانیر سن منی
گفتا: دو چشم روشنی: ای ترک مست تندخو

ای ساقی باقی ما، جامی بمستان کن عطا
چون پیش ارباب صفا عالم نیرزد یک تسو

آنجا که حق تنها بود، مستی ما یغما بود
قاسم، دگر چیزی مجو، چون یافتی او را باو
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.