هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از معشوق خود می‌خواهد تا زیبایی‌هایش را نمایان کند، عشق و وصال را به او بچشاند، و تزویر و ریا را کنار بگذارد. شاعر بر اهمیت عشق، تسلیم در برابر معشوق، و رهایی از تعلقات دنیوی تأکید دارد و از معشوق می‌خواهد که به هرکس به اندازه‌ درک و شایستگی‌اش نام و جایگاهی دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تسلیم دل و رهایی از تعلقات نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۸۴

روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تاب ده
گلبن جان مرا از جوی وصلت آب ده

گر تو مرد آشنایی وقت را فرصت شمار
باده بستان، اختر تزویر را پرتاب ده

توبه کردن در حقیقت بازگشت دل بود
گر یقین همراه داری دل بدان تواب ده

عاقلان را بر سریر حرمت و عزت نشان
عاشقان را در صبوحی باده های ناب ده

سیل عشق آمد خروشان، دم مزن، هشیار باش
هر تعلق را، که پیش آید، بدان سیلاب ده

گر همی خواهی که در خوابش ببینی ناگهان
دل بدو تسلیم کن، پس دیده را با خواب ده

هرکسی را نام ده در خورد او، ای قاسمی
نام عشق لاابالی «اعجب العجاب » ده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.