هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از زبان شاعری سرگشته و عاشق بیان شده است که در جستجوی معشوق و حقیقت است. شاعر از دوست می‌پرسد که قصد چه کاری را دارد و چهره‌های مختلفی از خود نشان می‌دهد. او از عشق و فنا سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که اگر سروری دارد، رهایش کند. شعر پر از مفاهیم عرفانی مانند عشق، فنا، وحدت وجود و جستجوی حقیقت است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده در این شعر، درک آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌کند. این محتوا برای افرادی مناسب است که از بلوغ فکری و شناختی لازم برای درک مفاهیم انتزاعی و عرفانی برخوردارند.

شمارهٔ ۶۲۰

ای دوست، بگو باری تا: عزم کجا داری؟
سرمست و خرامانی انگیز بلا داری

هردم بدگر صورت ظاهر شوی، ای دولت
گه راه صفا گیری، گه تیغ جفا داری

گه رای کنی، گه رو، گه های کنی، گه هو
این مسئله را برگو: در هوی چه ها داری؟

ای صاحب بحر و بر، وی طالب نیک اختر
بگذار سر و افسر، هان! گر سر ما داری

هرجا من و ما باشد، از جنس فنا باشد
فانی نشود هرگز، این عشق و هواداری

ای مایه مستوری، ای چهره مهجوری
خوش قابل و مقبولی، گر قبله خدا داری

هر لحظه کند القا، با ابر دل دریا :
از ما شده ای پیدا، هم روی بما داری

بگذار حکایت ها، مجنون شو و ناپروا
کار تو شود زیبا، گر رو بفنا داری

همراه تو شد جانان، هرجا که روی، ای جان
گر قصد سمک داری، گر رو بسما داری

بگذار تصرفها، تا چند تکلفها
بگذار ره سودا، گر رو بصفا داری

من قاسم حیرانم، بس بی سر و سامانم
در آتش هجرانم آخر تو روا داری؟
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.