هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و غم خود می‌گوید، از یار گرامی و عمر عزیز افسوس می‌خورد و به ناپایداری دنیا اشاره می‌کند. او ارزش واقعی را در عشق و راه یار می‌داند و سعادت را در همین می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار می‌باشد. همچنین، مضامین غم و اندوه و تفکر درباره‌ مرگ و ناپایداری دنیا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

شمارهٔ ۱

سرور سینه من از فروغ روی تو بود
ولی بسوخت بدرد تو جان غم فرسود

کجاست سرور رندان فقیر میر غیاث؟
کجاست عاشق حق، رند عاقبت محمود؟

بهر نفس که نمود او ز مهر روی بمن
چه گویم آنکه ازان رو مرا چه روی نمود؟

بهر سخن که همی گفتمی ز سر خدا
درین دیار مرا محرمی بجز تو نبود

کنون بجمله خراسان کسی نمی بینم
که پهلوی تو نشیند ببارگاه شهود

دریغ یار گرامی! دریغ عمر عزیز!
ز قاسمی بروانت سلام باد و درود

بقا بقای خدا باد و ملک خدا
چه حاصلست ازین پنج روزه معدود؟

گر آدمی بجهان صد هزار سود کند
ولی چو عاقبت الامر رفتنست چه سود؟

دو روزه عمر اگر صرف راه یار کنی
زهی سعادت جاوید و دولت مسعود!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.