هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و رازهای نهفته در آن می‌پردازد. شاعر از ناتوانی در بیان کامل عشق با واژه‌ها سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که راز دل با بی‌زبانی بیشتر آشکار می‌شود. عشق به عنوان یک نیروی پرجذبه و سرگشتگی‌آور توصیف شده که حتی خضر نیز پرواز آن را بی‌نشان می‌داند. شاعر از درد بیدرمان عشق و سود و زیان آن سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۷

لاله می روید ز بستر ناتوان عشق را
شعله پرورده است مغز استخوان عشق را

مهر خاموشی است بر عنوان این سربسته راز
نیست با گوش و زبان کاری بیان عشق را

راز دل از بیزبانی بیشتر گل می کند
باطن از آیینه رنجد رازدان عشق را

شوقم از جا برد وصل کعبه دیدم بی سفر
خضر پرواز است راه بی نشان عشق را

هرکجا رفتیم کویش مرکز سرگشتگی است
دل شناسد جذبه های بیگمان عشق را

دشت دشت از گرد راهم باز می ماند سراب
گرچه دورافتاده ام کامل روان عشق را

کی اسیر از درد بیدرمان تسلی می شود
بوالهوس هم سود می داند زیان عشق را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.