۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

مکن در بزم روشن وصف آن شیرین شمایل را
که رشک آتش زند در سینه جان شمع محفل را

بکش از صحبت صورت پرستان دامن الفت
خریداری مجو بهتر زحسن آیینه دل را

شهیدی سرخ روی بزم سربازی تواند شد
که طوق گردن تسلیم سازد تیغ قاتل را

شد از موج سرشکم کشتی آرام طوفانی
نمایی تا به کی ای ناخدا از دور ساحل را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.