هوش مصنوعی: این شعر از عشق و اشتیاق به دیدار معشوق، رنج‌های ناشی از جدایی، و احساسات عمیق شاعر سخن می‌گوید. شاعر از بی‌قراری، بی‌خوابی، و اشک‌هایش می‌گوید و تأثیر عشق را بر زندگی خود توصیف می‌کند. همچنین، اشاراتی به طبیعت و نمادهای آن مانند گل، خار، و بهار وجود دارد که نشان‌دهندهٔ تضاد بین زیبایی و رنج است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ احساسی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۳

عشق ساغر داده شوق تشنه دیدار مرا
خواب آسایش نبیند چشم بیدار مرا

هر نفس از ساغر اشکم بهاری تر دماغ
خوی او برخود شگون دانسته آزار مرا

بی محبت سازی از مطرب جدا افتاده ام
ناله ای هردم پریشان می کند تار مرا

هرکف خاکسترم رنگ بهار دیگر است
بوی گل آتش به دامن می زند خار مرا

چون شرر در پرنیان شعله خوابم می برد
دیده گلشن ندارد بخت بیدار مرا

حاصلم را باغبان پیش از دمیدن دیده بود
سبزکرد از سایه مژگان غم خار مرا

از گره خالی مبادا رشته کارم اسیر
تا دگر از سبحه نشناسند زنار مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.