۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۲

چمن جلوه کن غبار مرا
سبز کن باغ انتظار مرا

دل و یادش خدا نگهدارد
در طلسم خزان بهار مرا

عشق دیوانه خوش تماشایی است
سیر کن سیر کار و بار مرا

خنده می آیدم چو می پرسی
سبب گریه های زار مرا

سبق نازخوان چه وقت خط است
مکن آشفته روزگار مرا

آنکه یک صید دامش آزادی است
کی رها می کند شکار مرا

تاب دوری بس است اسیر امان
سوختی سوختی قرار مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.