هوش مصنوعی: این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و از احساسات شاعر در نبود معشوق حکایت دارد. تصاویری مانند چراغ خاموش‌شده، آیینه شبنم‌آلود، و شمع سوخته، همه نشان‌دهنده‌ی غم و اندوه ناشی از دوری هستند. شاعر از بوی معشوق و تأثیر آن بر روح خود یاد می‌کند و از حیرت و درماندگی خود در این راه عاشقانه سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

شمارهٔ ۸۴

تا شد ز یاد تو روشن چراغ ما
آیینه شبنمی است زگلهای باغ ما

مست هوا میکده سایه گلیم
داغ است آفتاب ز رشک ایاغ ما

مانند شمع از نگه گرم زنده ایم
جز شعله پنبه کس نگذارد به داغ ما

ممنون بوی پیرهن گل نمی شویم
چون غنچه تا زبوی تو پرشد دماغ ما

از کاهلی مسافرحیرت شدیم اسیر
از عذر لنگ پرس در این ره سراغ ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.