هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر حالتی از رنج و عشق است که شاعر در آن از ناشنیده ماندن سخنانش، دردها و رنجهایش، و همچنین از مستی و عشق الهی سخن میگوید. او از بیخودی و فریاد خاموش خود مینالد و در عین حال به عشق و قیامت اشاره میکند. شعر ترکیبی از مفاهیم عرفانی، عاشقانه و فلسفی است.
رده سنی:
18+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشارههایی به مستی و مفاهیم پیچیده عشق الهی دارد که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۳
زخمی افسانه ناصح نگردد گوش ما
صاف رحمت می چکد از درد نوشانوش ما
بی سرو پا قطره ایم اما خروشی می کنیم
اینقدر هم بس که بر دریا گشود آغوش ما
توبه می فرماید اما می کشد پنهان شراب
زهره یک ساقی است از میخانه می نوش ما
با وجود آنکه باج مشرب از عالم گرفت
برنیاید با دل ما سعی کاهل کوش ما
گوشها کر بود،یاران مست و مطلب بیزبان
غنچه ها داریم فریاد از لب خاموش ما
عمر ما را دفتر خواب پریشان کرده است
خون هشیاری نگیرد هوش ما از هوش ما
انتخابی از دیار اختراع آورده ایم
بیخودی ها هوش از ما افسردگی ها جوش ما
در محبت همعنان و در قیامت همرکاب
سینه صافی سینه صافی ترک جوشن پوش ما
بار دهشت بسته ایم از کوی غفلت می رسیم
دست ما و دامن شرم فراغت کوش ما
صاف رحمت می چکد از درد نوشانوش ما
بی سرو پا قطره ایم اما خروشی می کنیم
اینقدر هم بس که بر دریا گشود آغوش ما
توبه می فرماید اما می کشد پنهان شراب
زهره یک ساقی است از میخانه می نوش ما
با وجود آنکه باج مشرب از عالم گرفت
برنیاید با دل ما سعی کاهل کوش ما
گوشها کر بود،یاران مست و مطلب بیزبان
غنچه ها داریم فریاد از لب خاموش ما
عمر ما را دفتر خواب پریشان کرده است
خون هشیاری نگیرد هوش ما از هوش ما
انتخابی از دیار اختراع آورده ایم
بیخودی ها هوش از ما افسردگی ها جوش ما
در محبت همعنان و در قیامت همرکاب
سینه صافی سینه صافی ترک جوشن پوش ما
بار دهشت بسته ایم از کوی غفلت می رسیم
دست ما و دامن شرم فراغت کوش ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.