۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۷

دگر چه باده به پیمانه می کند دل ما
که مشق گریه مستانه می کند دل ما

به جان شکافی مژگان قسم که شب همه شب
خیال زلف تو را شانه می کند دل ما

فضول قدر نفهمیدگی نمی داند
چه بحثهای حریفانه می کند دل ما

چگونه رخنه گر ملک عافیت نشود
حدیث تیغ تو افسانه می کند دل ما

دماغ سیر ندارد حریف صحرا نیست
جنون به حوصله خانه می کند دل ما

گهی به دام تپدگاه در قفس رقصد
طواف کعبه و بتخانه می کند دل ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.