۱۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱

بهار تنگدلی سبز کرد حاصل ما
عبیر غنچه غبار خرابه دل ما

زموج چون نشناسد جوهر تیغش
هنوز شوق ندانسته گشت قاتل ما

حباب چشمه نزدیک راه تفرقه است
خراب سیل غبار است خانه دل ما

دمید دانه و در تنگنای خوشه خزید
به غیر عقده چه دید از گشاد مشگل ما

به یاد روی تو در آتشیم همچو اسیر
دل گداخته ما چراغ محفل ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.