هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناامیدی و حسرت سخن میگوید. او اشاره میکند که حتی باد صبا هم به آشیانهاش نرسیده و کسی ترانههایش را نمیشنود. بهار رفته و تنها گل حسرت به جا مانده است. خاکستر تنها نشانهای از گذشتههای گمشده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۹۹
ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما
که پی نبرده صبا هم به آشیانه ما
نهاده بر لب ما عشق مهر خاموشی
که گوش کس نکند نوبر ترانه ما
بهار رفت و نچیدیم جز گل حسرت
ز آب گریه مگر سبز گشت دانه ما
ز بهر گمشدگان دگر صبا نگذاشت
دلیل بادیه خاکستر نشانه ما
که پی نبرده صبا هم به آشیانه ما
نهاده بر لب ما عشق مهر خاموشی
که گوش کس نکند نوبر ترانه ما
بهار رفت و نچیدیم جز گل حسرت
ز آب گریه مگر سبز گشت دانه ما
ز بهر گمشدگان دگر صبا نگذاشت
دلیل بادیه خاکستر نشانه ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.