هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از شوق و عشق به راهنمایی معنوی (خضر) سخن میگوید و از همراهی با او به عنوان نجاتدهنده از گمراهی یاد میکند. شاعر با وجود مشکلات و دشمنیها، با لبخند و آگاهی به پیش میرود و از بیداری روحانی خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و مضامین نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.
شمارهٔ ۱۰۲
جذبه شوق تو خضر ره آگاهی ما
می گدازد نفس برق ز همراهی ما
خضر در قافله گمشدگان بسیار است
دست آگاهی ما دامن گمراهی ما
ساغر زهر به کام (و) لب خندان داریم
خصم در آتش رشک است ز کین خواهی ما
تهمت بینش و محرومی دیدار بلاست
خنده گل می کند از گلشن آگاهی ما
خجل از روح نظیری و ظهوری است اسیر
چه نماید بر آتش نفسان داهی ما
می گدازد نفس برق ز همراهی ما
خضر در قافله گمشدگان بسیار است
دست آگاهی ما دامن گمراهی ما
ساغر زهر به کام (و) لب خندان داریم
خصم در آتش رشک است ز کین خواهی ما
تهمت بینش و محرومی دیدار بلاست
خنده گل می کند از گلشن آگاهی ما
خجل از روح نظیری و ظهوری است اسیر
چه نماید بر آتش نفسان داهی ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.