۱۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۴

دلی ز دور به صد رنگ می نمایندت
چو آب گشت دلت سنگ می نمایندت

تو مست باده نیرنگ و مطربان پرکار
چه نغمه ها ز یک آهنگ می نمایندت

توکل تو بلند است و آرزو فربه
قبای فقر از آن تنگ می نمایندت

دلت چو سخت ستم شد به اشک مظلومان
حباب را گره سنگ می نمایندت؟

خبر زخویش نداری و ساقیان فریب
هزار جلوه به یکرنگ می نمایندت

چه وصله ها زده صحرا به چاک خرقه فقر
ز بخیه کاری فرسنگ می نمایندت؟

اسیر سایه خمهای باده در مستی
نشان مسند و اورنگ می نمایندت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.