هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و یأس شاعر از عشق بی‌وفا و بی‌ثمر است. شاعر از بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که تمام تلاش‌هایش برای جلب محبت و وفاداری بی‌فایده بوده است. او احساس می‌کند که عمرش را در پی عشقی گذرانده که هیچ ثمری نداشته و اکنون تنها درد و رنج برایش به جا گذاشته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه، ناامیدی و یأس است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، این نوع اشعار ممکن است برای افراد با سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۵۵

چو نیست قدر وفا طاقت جفا عبث است
ادب به کار نمی آید و حیا عبث است

بهار عمر خزان کردم و ندانستم
که عهد با گل و پیوند با صبا عبث است

کسی به این همه بیگانگی چه چاره کند
گرفتم اینکه شدم با تو آشنا عبث است

دلی به یاد تو خوش می کنیم و می دانیم
که رام کس نشوی آرزوی ما عبث است

زبان نفهم وفایی! چه می توان گفتن
ز بیزبانیم اظهار مدعا عبث است

خبر زآتش پنهان ما نداری حیف
گداختن به وفای تو بیوفا عبث است

نخوانده ای سبق دلبری همینت بس
کسی چه بحث کند با تو ماجرا عبث است

ز شکوه ام سخنی می شنو اسیر توام
ز ابتدای سخن تا به انتها عبث است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.