هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های زندگی بدون عشق سخن می‌گوید و به دنبال آرامش و تسکین در مکان‌هایی مانند میکده و دیر حرم می‌گردد. او از تلخی زندگی بدون عشق و نبودن تفکر عمیق در رگ‌هایش شکایت دارد و به دنبال باده‌ای است که بتواند از مستی و رهایی سخن بگوید.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه همراه با غم و اندوه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند میکده و باده ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۵۶

سوخت زندان خمارم سفر شیشه کجاست
گوشه میکده آن دیر حرم پیشه کجاست

زندگی تلخ تر از مرگ بود بی غم عشق
سوخت خون در رگم آن نشتر اندیشه کجاست

تا کی از بازوی فرهاد توان لاف زدن
دل سختی که شود سرشکن تیشه کجاست

تا گل مضحکه از مستی زاهد چینم
باده آن مصلحت اندیش سخا پیشه کجاست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.