هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به موضوعاتی مانند عشق، دلباختگی، وحدت وجود و رابطهی انسان با معشوق میپردازد. شاعر از زبان دلهای عاشق سخن میگوید و بیان میکند که همهچیز در این جهان بازتابی از عشق و جمال معشوق است. کفر و دین، عاقل و مجنون، همه در این عشق گم شدهاند. تصاویر شاعرانهای مانند "مرغ چمن"، "آینه" و "برق حسن" برای بیان این مفاهیم به کار رفتهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و پیچیدهی عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارند تا به خوبی درک شوند.
شمارهٔ ۱۶۱
هر دل از یاد تو مرغ چمن را زخود است
حسن دمساز خود و عشق نظریاز خود است
کفر و دین عاقل و مجنون همه رسوای دلند
هرکه دیدیم در این آیینه غماز خود است
شاید افسانه خویت ز تپیدن شنود
چون خموشی دل ما گوش بر آواز خود است
می رسد از چمن آینه آشفته چو گل
می توان دید که غارتزده ناز خود است
دل ما فال تپیدن زد و در خون غلطید
برق بسمل زده شوخی پرواز خود است
برق حسن است اگر پرده اگر پرده دراست
نور این آینه زنگ خود و پرواز خود است
فکر معماری آتشکده ای دارد اسیر
از خیال ستمت خانه برانداز خود است
حسن دمساز خود و عشق نظریاز خود است
کفر و دین عاقل و مجنون همه رسوای دلند
هرکه دیدیم در این آیینه غماز خود است
شاید افسانه خویت ز تپیدن شنود
چون خموشی دل ما گوش بر آواز خود است
می رسد از چمن آینه آشفته چو گل
می توان دید که غارتزده ناز خود است
دل ما فال تپیدن زد و در خون غلطید
برق بسمل زده شوخی پرواز خود است
برق حسن است اگر پرده اگر پرده دراست
نور این آینه زنگ خود و پرواز خود است
فکر معماری آتشکده ای دارد اسیر
از خیال ستمت خانه برانداز خود است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.