۱۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۴

به بزم عشق نه تنها دل شکسته پر است
پیاله می و دست نگار بسته پر است

کنم به رنگ دگر هر نفس پر افشانی
زگرد راه تو گلهای دسته بسته پر است

به دامگاه تو عمر سخن دراز شود
دل دویده پر و معنی نبسته پر است

به فال گوش رمیدن نشسته طاقت ما
که گوشها ز سخنهای جسته جسته پر است

شکار من ز چه رو یاد آن سوار کند
که در حصار غبارش غزال خسته پر است

دلم زفیض جنون خونبهای میکده ها
خرابه کهنه ام از توبه شکسته پر است

دلم گداخت زقرب اسیر و لطف کسی
که نقش سجده اگر در رهش نشسته پر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.