۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۶

هر دل که زعشق یارگرم است
تا حشر از آن شرار گرم است

در راه فریب وعده او
هنگامه انتظار گرم است

از سینه گرم عشقبازان
پشت غم روزگار گرم است

دلسوخته جفای او را
تا خاک شود غبار گرم است

بیمار محبت بتان را
خون در رگ بیقرار گرم است

بیهوشم و چون رسم به ساقی
گویم سرم از خمار گرم است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.