هوش مصنوعی:
این شعر از افتخار به ریشهها و سرنوشت سخن میگوید، از تسلیم در برابر تقدیر و عشق به وجودی برتر. شاعر از رقصیدن زیر تیغ سرنوشت، نمازگزار بودن در دامن رحمت الهی، و همسفری با آفتاب وجود سخن میگوید. تغافل از آرزوها را نشانهای از کارسازی بزرگتر میداند و در نهایت، خود را اسیر بادهای سرنوشت میبیند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، برای درک و تجربهی نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. این شعر نیاز به درک بالاتری از زندگی، تقدیر و عرفان دارد که معمولاً در سنین پایینتر به دست نمیآید.
شمارهٔ ۲۳۶
فتادگی ثمر نخل سرفرازی ماست
خزان یاس گل باغ بی نیازی ماست
به زیر تیغ تو بی اختیار می رقصیم
ز سرگذشتگی ما کمینه بازی ماست
نظر به دیده پاک است ابر رحمت را
چو قطره دامن تر جامه نمازی ماست
نگاه گرم تو در عالم آرزو نگذاشت
تغافل است که در فکر کارسازی ماست
چو ذره همسفر آفتاب خود شده ایم
اسیر باد صبا داغ برق تازی ماست
خزان یاس گل باغ بی نیازی ماست
به زیر تیغ تو بی اختیار می رقصیم
ز سرگذشتگی ما کمینه بازی ماست
نظر به دیده پاک است ابر رحمت را
چو قطره دامن تر جامه نمازی ماست
نگاه گرم تو در عالم آرزو نگذاشت
تغافل است که در فکر کارسازی ماست
چو ذره همسفر آفتاب خود شده ایم
اسیر باد صبا داغ برق تازی ماست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.