هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های سخن و بیان اشاره دارد. در آن از خموشی به عنوان ابزار قدرت سخن، از گلاب و شراب به عنوان نمادهای سخن، و از طبیعت مانند چمن، غزال، و گل‌ها برای توصیف ظرافت‌های کلام استفاده شده است. همچنین به اهمیت معنا و بیان در سخن پرداخته و تأکید می‌کند که سخن می‌تواند جهان‌ها را در خود جای دهد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات غنی فارسی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۴۰

به حرف لب نگشودن رسایی سخن است
خموشی آلت زور آزمایی سخن است

هوس زغنچه گوهر گلاب می گیرد
چه شد مرا ز لب او گدایی سخن است

طراوت چمن سبزه نگاه غزال
نسیم گلشن وحشی ادایی سخن است

شمیم وحشی گلزار تازه الحانی
غبار رهگذر عطرسایی سخن است

ز یک پیاله گلاب و شراب می نوشند
سخن یکی است سخن در جدایی سخن است

شکستگی بجز این در سخن نمی باشد
اگر بیان ادا مومیایی سخن است

ز یک ریاض یکی گل برد یکی ریحان
اگر میان دو کس آشنایی سخن است

برای خاطر بلبل ندیده سایه گل
کسی که در چمن دلگشایی سخن است

توان شناخت ز یک لفظ یک جهان ساغر
کسی نگفت که معنی کجایی سخن است

به لطف حرف کسان تازه کردن معنی
نمک حرامی خوان گدایی سخن است

گلی که بر چمن آفتاب می خندد
اسیر شهرت مردم کیایی سخن است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.