۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۶

هر چند بهشت دلنشین است
از کوی تو یک گل زمین است

چون شکر شکست دل نگویم
صد گنج به زیر این نگین است

عشق تو بهار یک چمن نیست
شوقم به هزار جا رهین است

شرمنده منت که باشم
چشم تو کرشمه آفرین است

از صیقل اشک پاک بینان
آیینه آسمان زمین است

آمیزش کام با محبت
کفر است که در لباس دین است

جز هیچ ندارم آرزویی
چیزی که اسیر دارم این است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.