هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نگاه عمیق و احساسی شاعر به معشوق و دردهای عشق سخن می‌گوید. شاعر از زخم‌های نگاه معشوق، شرم بی‌زبانی، و دل‌بستگی به غم او می‌سراید. همچنین، اشاره‌ای به بی‌نیازی از عالم و پناه‌بردن به نادانی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و مضامین شعر نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۵۸

تماشاگاه دل چشم سیاه است
که هر زخم نگاهش عیدگاه است

ز شرم بی زبانی بر تن من
سر هر مو زیان عذر خواه است

چرا مستغنی از عالم نباشد
غمت را چون دل من دستگاه است

ز راهم کی برد هر نقش پایی
نگاهم سر به راه شاهراه است

اسیر از آسمان باکی ندارم
چو نادانی مرا پشت و پناه است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.