۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۱

تا غم نبوده خاطر خرم نبوده است
زخم آنقدر نبوده که مرهم نبوده است

از باغبان چه دیده گل آرزوی ما
درگلشنی شکفته که شبنم نبوده است

بی توشه از قلمرو احسان گذشته ایم
این سایه هرگز از سر ما کم نبوده است

با دانه بهشت چه سازد ندیده دام
جایی بهشت بوده که آدم نبوده است

رشکم گداخت در چمن وصل او اسیر
گویا دلی شکفته که بی غم نبوده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.