هوش مصنوعی:
این شعر به موضوع عشق و وابستگی عاطفی میپردازد. شاعر از دل آواره و مستمند خود سخن میگوید که در تسخیر معشوق است. با وجود رنجها و غمهای عشق، او خود را اسیر این کمند میداند و حتی تلخیهای عشق را با خوشحالی میپذیرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات غمانگیز و وابستگی شدید عاطفی نیاز به بلوغ فکری برای تحلیل دارد.
شمارهٔ ۲۹۸
دل آواره مستمندکسی است
دیده جولانگه سمند کسی است
سرو با اینهمه سرافرازی
سایه قامت بلند کسی است
نشکند از هجوم لشکر غم
که طلسم دلم به بند کسی است
در غم عشق کام تلخ مرا
ساغر باده زهرخند کسی است
صیدی از دام محنت آزاد است
که اسیر خم کمند کسی است
دیده جولانگه سمند کسی است
سرو با اینهمه سرافرازی
سایه قامت بلند کسی است
نشکند از هجوم لشکر غم
که طلسم دلم به بند کسی است
در غم عشق کام تلخ مرا
ساغر باده زهرخند کسی است
صیدی از دام محنت آزاد است
که اسیر خم کمند کسی است
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.