هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند عشق، هستی و نیستی، خرابی و زیبایی جهان، و ارزش خواری و خاکساری در عشق می‌پردازد. شاعر از دل شکسته و عالم خراب سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق و زیبایی در همه چیز حضور دارد. همچنین، متن به مفاهیمی مانند نور، حرم، و ارزش خواری در عشق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و تأمل دارند که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۳۱۸

شادیم از دلی که شکستن عیار اوست
داریم عالمی که خرابی حصار اوست

خالی ز رنگ و بوی گلستان عشق نیست
هستی و نیستی که خزان و بهار اوست

عالم خراب فتنه یک جلوه بیش نیست
هر کس که هست چشم به راه غبار اوست

نور چراغ دیده دیر و حرم یکی است
گر پرتو از دو خانه دهد روی کار اوست

رونق فزای حسن بود عشق خاکسار
شادیم از اینکه خواری ما اعتبار اوست

می گوید از زبان که گذشتم ز یار اسیر
تا در دلش چه می گذرد کار و بار اوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.