هوش مصنوعی: این متن شعری است که از غم و اندوه، عشق ناکام، تنهایی و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از نبود یار، ناپایداری روزگار و بی‌اثری تلاش‌های خود شکایت دارد و احساس می‌کند که در دنیایی پر از رنج و بی‌عدالتی زندگی می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۴۰

گریه بیقرار پیدا نیست
نمک روزگار پیدا نیست

دیدم آیینه خانه دو جهان
هیچکس غیر یار پیدا نیست

بسکه در دل گداختیم نفس
خاک ما را غبار پیدا نیست

بینش ناقص که می گوید
که نهان آشکار پیدا نیست

دود آه که گشت عالمگیر
شعله شبهای تار پیدا نیست

حیرتم صد چمن شکفت و هنوز
اثر از نوبهار پیدا نیست

چه بهشتی است عالم مشرب
خواری از اعتبار پیدا نیست

اعتدال هوای دل ما را
همه گل کرده خار پیدا نیست

چه بگویم ز راز عشق و جنون
رنگ و بوی بهار پیدا نیست

بر سر راه انتظار اسیر
روزم از روزگار پیدا نیست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.