۱۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۸

فلک برات که بر شهپر هما ننوشت
که نسخه ای ز غبار مزار ما ننوشت

چه نامه ها که نوشت از غبار و داد به باد
دلی که خون شد و یک حرف آشنا ننوشت

بهانه جوییت از امتحان غبار انگیخت
دلم به سوی تو مکتوب مدعا ننوشت

رسید قاصد و یک عمر انتظار به جاست
جواب نامه ما را مگر به ما ننوشت

وفای هرزه پشیمان برد که رشکم سوخت
چه دید آینه از روی او که وا ننوشت؟

به یک کرشمه جهان را سواد خوان کردی
چها که خامه غیرت به خاک ما ننوشت

اسیر آنکه فغان باغ دلگشای تو کرد
به سینه ام رقم ناله رسا ننوشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.