۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۷

آهم گره گشاست مدد می توان گرفت
نومیدیم رساست رصد می توان گرفت

از تیغ عشق خون مکافات می چکد
داد وفا ز اهل حسد می توان گرفت

تسلیم جوست خوی فراموشکار من
جان می توان سپرد و سند می توان گرفت

دشت جنون قلمرو وحشی از نگاه اوست
از آهوی رمیده بلد می توان گرفت

در پرده ساز عشق رسا گر شود اسیر
یک ناله را به عمر ابد می توان گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.