۱۴۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۸

مشق گداز دل ز نفس می توان گرفت
بوی گلاب شعله ز خس می توان گرفت

زنجیر را به باده گرو می توان نهاد
پیمانه ای ز دست عسس می توان گرفت

آیینه بال گشته نسیم از هوای ابر
صید پری به دام نفس می توان گرفت

مشرب اگر وفا و خرابات اگر دل است
جام محبت از همه کس می توان گرفت

بیطاقتی به گوش اثر پنبه می نهد
عبرت ز ناله های جرس می توان گرفت

پر می زند تپیدن دل تا به آسمان
پرواز را به دام و قفس می توان گرفت

طوطی سخن شدن اگر از شهد مشربی است
هنگامه ای ز جوش جرس می توان گرفت

بی مطلبی اگر نمک گفتگو شود
سیمرغ را ز دام نفس می توان گرفت

از خار وگل اسیر بکش بوی نوبهار
تعلیم عشق از همه کس می توان گرفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.