هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد فراق، شوق دیدار، وصف عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند اشک گهر‌بار، آه باغ‌نما، و خاکی که از گل زخم نصیب می‌برد، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند اخلاص، پاک‌بینی، و بی‌نیازی در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۴۳۹

اشکم از یاد لبت آب گهر می گردد
آهم از شوق رخت باغ نظر می گردد

بسکه برگشتگی بخت منش برده ز راه
قاصد از کوی تو نا آمده برمی گردد

خضر و شرمندگی خویش که در راه طلب
عذر کاهل قدمی برگ سفر می گردد

سینه صافی به دلم زنگ کدورت نگذاشت
زهر در ساغر اخلاص شکر می گردد

خاک هم از گل زخم تو نصیبی دارد
تربت ما چمن لخت جگر می گردد

شهرت ما نظر از پاکدلی یافته است
عیب ما آینه پرداز هنر می گردد

رخ افروخته بین آفت نظاره مپرس
قطره در چشمه آیینه شرر می گردد

پاک بینی نه چراغی است که بی نور شود
دیده گر خاک شود آینه ور می گردد

به تمنای تو از آتش هم سوخته اند
دل اگر خاک شود دیده تر می گردد

بی نیازی دم افروخته ای دارد اسیر
که چراغ شب و خورشید سحر می گردد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.