۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۴۴

ز شوخی مژه گر جام برنمی گردد
شکار چشم تو ناکام برنمی گردد

ز دور باش تو قاصد نرفته برگردید
غنیمت است که پیغام بر نمی گردد

دل آمده است یه یادم نشان الفت کیست
رمیده تا نشود رام بر نمی گردد

به نا امیدی ما عمر جاودان بخشید
کسی زکوی تو ناکام بر نمی گردد

به غیر از اینکه ترحم کنی چه خواهی کرد
اسیر از تو به دشنام بر نمی گردد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.