۱۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶۰

دیوانه ما قحط خریدار پسندد
از سوختگی گرمی بازار پسندد

شایستگی درد به درمان نخرد کس
بیزارم از آن درد که عطار پسندد

گر سینه اقبال کنی چاک نیابی
امروز دلی را که غم یار پسندد

از بسکه خجل گشته ز ناکامی مطلب
محرومی عاشق دل بیعار پسندد

از حسن طلب سوخت لب اظهار کدام است
مخمور نگه ساغر سرشار پسندد

در عالم دلسوختگان ساختگی نیست
گر دیده داغ است که دیدار پسندد

دیوانه دلی خواهد و سودای رسایی
زنجیر زند برهم و زنار پسندد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.