هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجش سخن میگوید، جایی که شاعر میان آب و آتش، خنده و غفلت، و کینه و عشق در نوسان است. او از درد دل، رنجشهای پنهان و عشق نافرجام میگوید و با تصاویری مانند شمشیر، ابر و غبار، احساسات پیچیده خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی پیچیده، رنجشهای عاشقانه و اشارات نمادین به مفاهیمی مانند کینه و شهادت است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۷۵
گل خیال که در آب و آتشم دارد
که یاد خنده غفلت مشوشم دارد
اگر غبار نگردم غبار خواهم شد
به دام شوخی جولان ابرشم دارد
شهید جلوه شمشیر گشتنم بس نیست
هلاک شوخی پرواز ترکشم دارد
عداوتم گل خجلت به بار می آرد
ز درد کینه دل پاک بی غشم دارد
ز کینه ام دل شمشیر آرمید و هنوز
خیال ابروی او درکشاکشم دارد
که یاد خنده غفلت مشوشم دارد
اگر غبار نگردم غبار خواهم شد
به دام شوخی جولان ابرشم دارد
شهید جلوه شمشیر گشتنم بس نیست
هلاک شوخی پرواز ترکشم دارد
عداوتم گل خجلت به بار می آرد
ز درد کینه دل پاک بی غشم دارد
ز کینه ام دل شمشیر آرمید و هنوز
خیال ابروی او درکشاکشم دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.