هوش مصنوعی: این متن شعری است که از استعاره‌های مختلف برای توصیف یک گوهر تابان و ارزشمند استفاده می‌کند. این گوهر با وجود ناشناخته بودن، مورد توجه بسیاری قرار می‌گیرد و ویژگی‌های منحصر به فردی دارد. شاعر با مقایسه‌های مختلف، ارزش و جایگاه این گوهر را برجسته می‌سازد.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و لایه‌های مختلف معنایی آن را درک نمایند.

شمارهٔ ۴۷۶

ز استخوان ساخته صنعتگر قدرت درمی
که وطن در دلش آن گوهر تابان دارد

با وجودی که ندید است کس از درج او را
مشتری بیحد و جوینده فراوان دارد

هرکه دیدش به هوا تا ننماید او را
از شعف در دهنش گیرد و پنهان دارد

شبچراغی است که شمع همه کس روشن از اوست
با گدا رابطه و قرب به شاهان دارد

نیستش منتی از تربیت مهر و سحاب
زر خورشید توقع نه ز باران دارد

خون و شیر است که جوشیده و او گشته عیان
نسبتی لیک نه با این و نه با آن دارد

نه عقیق است و نه الماس و نه یاقوت و نه لعل
آشنایی نه به سیلانی و مرجان دارد

نه زمرد نه زبرجد نه خزف نه لؤلؤ
نه ز دریا خبر و نه اثر از کان دارد

ضعف پیری اگرش مایده روح کند
همچو گل خنده رنگین به جوانان دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.