۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۴

دلم ز دانه ناکشته دامنی دارد
در این بهار که هر خوشه خرمنی دارد

حجاب دردسر یار می کشد ستم است
گل بهار تماشا نچیدنی دارد

مباد حوصله گلستان غبار شود
دلم ذخیره غافل شکفتنی دارد

نصیحتی ز صبا گوش کرده ام که مپرس
نگفتنی است حدیثی که گفتنی دارد

دل اسیر شود گوش هوش اگر داند
که هر ادای نگفتن شنفتنی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.