۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱۸

از من و بلبل صبا صبر و تحمل می برد
خاک راهت را به باغ از دامن گل می برد

گرد راهم بی نیازی را به خاک افکند و رفت
جرأتش کی بعد ازین نام توکل می برد

پرسش مژگان نازش را زبان دیگر است
نام ما از گوشه چشم تغافل می برد

اشک بیتابی ندارد رنگی از خونین دلان
طاقت ما رنگ از روی تحمل می برد

چون دل پر شور ما کی غنچه ای باشد اسیر
این جرس زنگ از دل افغان بلبل می برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.