۱۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۸

گذشته ایم ز سر تا به نقش پا چه رسد
بریده ایم ز دل تا به مدعا چه رسد

به هر که بود نصیبی ز هر چه داشت رسید
ستمگران همه چشمیم کز شما چه رسد

تو مست باده نازی کجا خبر داری
که از خمار تغافل به جان ما چه رسد

به این دل از چو تویی شکوه می توان کردن
ز خون خویش گذشتم به خونبها چه رسد

ز ناخدا گرهی وانشد به بحر و سفر
بیا اسیر ببینیم کز خدا رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.