۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶۳

عالم از جلوه تو خرم شد
سایه گل آفتاب شبنم شد

دورگردم به قرب می نازم
هر که بیگانه گشت محرم شد

زهر بیگانگی چشید و نمرد
بوالهوس رفته رفته آدم شد

عشق آیینه مآل نماست
شادی از اختلاط ما غم شد

در زمان من و تو مهر و وفا
بیش از بیش شد کم از کم شد

خونبهای اسیر تشنه لب است
ساغری کز لب تو زمزم شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.