۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶۵

مرا چون غنچه هر دم چاک دل از چاک می جوشد
ز کار بسته بند تازه ام چون تاک می جوشد

ز فیض خاکساری بر دهد نخل سرافرازی
نی سرکش برآر آتش که با خاشاک می جوشد؟

چنان از نرگس مخمور ساقی گشته ام بیخود
که بعد مرگ از خاک وجودم تاک می جوشد

به هر جا پرتو شمع جمالت گشت نور افشان
دل پروانه مانند سپند از خاک می جوشد

تجلی از فروغ حسن او زان گونه سرشار است
که آتش همچو خون از دیده های پاک می جوشد

سر هرکس حباب او شود عمر ابد یابد
زلال خضر از آن سرچشمه فتراک می جوشد

به جای سبزه نشتر می دمد از کشت امیدم
چو بی مهری که جای اختر از افلاک می جوشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.