۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۸۹

عشق اول بر دل غم پرور آتش می زند
شعله چون بیدار شد در بستر آتش می زند

در قفس کرده است پرواز هوس پروانه را
تا شود آزاد بر بال و پر آتش می زند

گه ز قرب وصل می سوزم گهی ازتاب هجر
هر نفس عشقم به رنگ دیگر آتش می زند

پیش گرمیهای آه ما چراغ مرده ای است
برق بیحاصل که بر خشک و تر آتش می زند

چون نسوزد از خیالش دل شب هجران اسیر
عکس او آیینه را بر اختر آتش می زند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.